جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد مراسم گرامیداشت مقام «کتاب، کتابخوانی و کتابدار» در مشهد برگزار شد (۳۰ آبان ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

کاش سریال بود! | درباره «مست عشق»، فیلم مهم حسن فتحی

  • کد خبر: ۲۲۵۶۸۴
  • ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۳
کاش سریال بود! | درباره «مست عشق»، فیلم مهم حسن فتحی
روایت «مست عشق»، در نیم ساعت اول فیلم کاملا گنگ است و مشخصا مخاطبی را که از ماجرای شمس و مولانا چیز زیادی نمی‌داند، سردرگم می‌کند.

محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ بعد از حاشیه‌های پرتعداد و طولانی مدت، بالاخره «مست عشق»، اثر پرسروصدای حسن فتحی، کارگردان موفق سریال‌های محبوب ایرانی در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی، روی پرده رفت؛ فیلمی با قصه فربه و اجرایی جالب توجه که روایتی با ضرب آهنگ خوب را از موضوع ارتباط مولانا جلال الدین بلخی و شمس تبریزی که خودش یکی از جذاب‌ترین روایت‌های عارفانه در ادبیات فارسی به شمار می‌رود، مقابل دوربین می‌برد.

روایت حسن فتحی و فرهاد توحیدی از این داستان، سرحال و خوش ریتم است، اما در قواره چنین قصه‌ای که یک مرجع اقتباس بسیار غنی و پرجاذبه محسوب می‌شود، نیست و کمبود دقت کافی و ظرافت‌های ادبی آن مشهود است. لکنت روایت را از همان ثانیه اول فیلم و با نوشته‌ای که روی پرده سینما نقش می‌بندد، می‌توان پیش بینی کرد. اساسا هرجا که در سینما کار به توضیحات غیردراماتیک می‌کشد، می‌توان حدس زد که احتمالا ضعفی در کار بوده است که این توضیحات قصد پوشاندنش را دارند. 

روایت «مست عشق»، در نیم ساعت اول فیلم کاملا گنگ است و مشخصا مخاطبی را که از ماجرای شمس و مولانا چیز زیادی نمی‌داند، سردرگم می‌کند. علاوه بر این، وزن ادبی فیلم نامه نیز آن قدر سنگین نیست که بتواند بیننده مأنوس با ادبیات را قانع کند. همه غنای ادبی «مست عشق» به یکی دو مونولوگ جالب از شمس تبریزی، دوسه شعر معروفی که مولانا می‌خواند و نهایتا تکرار دیالوگ‌هایی در ستایش عشق محدود می‌شود.

اولین سکانس فیلم یکی از بدترین سکانس‌های آن هم هست. در شهر قونیه یک درگیری دسته جمعی و خیابانی بر سر موضوع ناپدیدشدن شمس تبریزی درگرفته است که با صحبت‌های مولانا، این غائله ختم می‌شود؛ اما بیننده نمی‌فهمد که اصلا چرا باید بر سر این موضوع درگیری خیابانی دربگیرد! مگر نه اینکه عموم مردم نسبت به شمس بدبین بودند؟ پس کدام گروه‌ها با هم گلاویز شده اند؟

در ادامه، اما «مست عشق» به مرور، لحن خودش را پیدا می‌کند و ابهامات فیلم یکی پس از دیگری رفع می‌شوند. استفاده از فلش بک برای روایت قصه‌ای که از ناپدیدشدن شمس تبریزی آغاز می‌شود، یک انتخاب کلاسیک و فی نفسه قابل قبول است؛ اما حسن فتحی در به کارگرفتن این روش به ورطه افراط می‌افتد و چنان کار را از حد می‌گذراند که در یکی دو سکانس، شاهد فلش بک در فلش بک هستیم.

این شیوه پیشبرد قصه، نه تنها تناسبی با مختصات روایت یک اثر تاریخی ندارد، بلکه به سردرگمی مخاطب هم دامن می‌زند. روایت غیرخطی «مست عشق» برای مخاطب فیلم بین مشکل خاصی را ایجاد نمی‌کند، اما باتوجه به طیف گسترده مخاطبان این اثر، باعث می‌شود که بینندگان عادی گاه خط زمان را گم کنند. چه بسا اگر مو‌های مولانا در دو برهه زمانی مختلف کوتاه و بلند نبودند، بیننده از تقدم و تأخر وقایع به درستی مطلع نمی‌شد.

از منظر شخصیت پردازی، تمرکز «مست عشق» بر شمس تبریزی است و این موضوع هم زمان پیامد‌های منفی و مثبتی را برای این اثر به همراه دارد. عطف توجه به یکی از شخصیت‌های مبهم و بسیار کاریزماتیک تاریخی، نیاز فکری مخاطب را اقناع می‌کند و به شهاب حسینی نیز اجازه می‌دهد که یک بازی دیدنی دیگر را به کارنامه خودش ضمیمه کند. در مقابل، به حاشیه رفتن بقیه شخصیت ها، نتیجه طبیعی و البته منفی تمرکز ویژه بر شمس تبریزی است. دوربین «مست عشق» حتی گاهی به شخصیت مولانا هم بی اعتنایی می‌کند و مشخصا حسام الدین چلپی و صلاح الدین زرکوب را به هیچ می‌گیرد. 

هرچقدر که شهاب حسینی توانسته است به ویژه در نیمه اول فیلم، شوریدگی شمس تبریزی و تلاشش برای برهم زدن قواعد را به خوبی رنگ آمیزی کند، بقیه شخصیت‌ها از تبدیل شدن به شخصیت و عمق پیداکردن دور می‌مانند. ازاین روست که «مست عشق» دست کم با این شیوه پرداخت قصه و اجرا، بیشتر مناسب قالب سریالی بود تا فرصت کافی برای نزدیک شدن به شخصیت‌ها را پیدا کند.

«مست عشق» که به نوعی محصول مشترک ایران و ترکیه محسوب می‌شود و تقریبا نیمی از عوامل پشت صحنه آن از سینماگران کشور همسایه هستند، از لحاظ خصلت‌های بصری تأثیر بیشتری از سینمای ترکیه گرفته است و به نظر می‌رسد که فیلم ساز، به ویژه درباره گریم و نوع قاب بندی بازیگران زن ترکیه ای، کاملا در جو آثار سینمایی کشور ترکیه غرق شده است.

به همین دلیل است که رنگ ولعاب فیلم تازه حسن فتحی، زیاد از حد شده و آدم هایش را شیک‌تر از آن چیزی جلو دوربین فرستاده است که بشود باورشان کرد. یکی از دلایل دل نشین تربودن بازی شهاب حسینی نسبت به سایر هنرپیشه ها، همین است که شمس تبریزی تنها نقش بدون بزک و روتوش این فیلم است و می‌تواند به مخاطب نزدیک‌تر شود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->